ترنم باران

عاشقتم خدا

ترنم باران

عاشقتم خدا

شرمنده ام


قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه

مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "

چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشینمبدل کرده ام .

یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرشکرده ،‌

یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا

در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تاموزه سازی کنیم ؟

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،

آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند

اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زننداحسنت …! "

 گویی مسابقه نفس است ...…

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،

‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان

که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوشنکنند .

"دکتر شریعتی"

نظرات 1 + ارسال نظر
عباس پنج‌شنبه 1 خرداد 1393 ساعت 09:56 http://bihasel.blogsky.com

درسته: حقیقت همیشه به شیرینی تلخی هست

از نظرتون ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد