ترنم باران

عاشقتم خدا

ترنم باران

عاشقتم خدا

تسلیت به مناسبت شهادت حضرت علی (ع)

 

من کویرم لب من تشنه ی باران علی ست

این لب تشنه ی پر شور، غزلخوان علی ست

این که گسترده تر از وسعت آفاق شده است

به یقین سفره ی گسترده ی دامان علی ست

منّت نان و نمک نیست سر سفره ی او

پس خوشا آن که در این دنیا مهمان علی ست

آتش اشکی اگر در غزلم شعله ور است

بی گمان قطره ای از درد فراوان علی ست

لحظه ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد

که جهان، آینه در آینه حیران علی ست

کعبه یکبار دهان را به سخن وا کرده است

تا بدانیم کلید در این خانه علی ست

از دم صبح ازل نام علی را می خواند

دل که تا شام ابد دست به دامان علی ست

توصیه آیت‌ الله بهجت برای برآورده شدن حاجت


در روزگاری که خیلی ها برای حل مشکلاتشان دست به کارهای خرافی و بعضا غیرشرعی روی می آورند مرحوم آیت الله بهجت راه کاری کارآمد ارائه می دهند که نیاز به اعتقاد و مداومت دارد. از آیت الله بهجت پرسیده شد؛

برای برآورده شدن حوائج کدامیک از نمازهایی که برای حاجت ذکر کرده اند خوب است؟

نماز روز پنجشنبه را فراموش نکنید این برای برآورده شدن حوائج خیلی مهم است. 

ازدواج جوانی سر نمی گیرد و به اصطلاح عوام بختش باز نمی شود و از شما راهنمایی می خواهد؟
نماز جعفر طیار علیه السلام بخواند و پس از آن دعایی که در کتاب زادالمعاد مجلسی آمده [این دعا از امام جعفر صادق علیه السلام توسط مفضل بن عمر روایت شده است و در مفاتیح الجنان در ضمن نماز جعفر طیار ذکر شده است] که در این هنگام خوانده شود، بخواند و در پی آن به سجده رود و تلاش کند که حتما گریه کند گر چه به مقدار کم و همین که چشمش را اشک گرفت حاجتش را از خدا بخواهد.

این عمل را تا زمانی که حاجتش روا شود انجام دهد، و اگر نشد بداند که یا کم خواند ویا با اعتقاد کامل نخوانده است.

چند تا وبلاگ خوب

می خوام اسم چند تا وبلاگ خوب رو بذارم

درسته بعضی هاش خیلی بروز نیست

ولی مطالبش عالیه

1-http://cupofcoffee.blogfa.com        یک فنجان قهوه

2-http://tajebandegyeman.blogfa.com         تاج بندگی من

3-http://13-15y.blogfa.com                         جملک

می خواستم یکی دیگم بذارم نشد

جملکس

جملکس های جالب




بقیه در ادامه مطلب


  ادامه مطلب ...

شهر حبه قندی

شهر حبه قندی




بقیه در ادامه مطلب 

ادامه مطلب ...

قطار "مهاراجه" هند

قطار "مهاراجه" هند عنوان بهترین و زیباترین قطار در جهان را به خود اختصاص داد.

برنامه این قطار شیک و با امکانات همانند دیگر قطارها که مردم را از مکانی به دیگر مکان منتقل می کند نیست، بلکه فقط مشتریان خود را به اماکن توریستی هندوستان مانند تاج محل و معبد خاجوراهو منتقل می کند.

هزینه سفرهر یک روز با این قطار 800 دلار آمریکا و برای کوپه های وپژه و شیک تر آن 2500 دلار است.

این قطار 24 واگنی شامل اتاق خواب، حمام، رستوران، سالن، شیشه های پانورمایی شکل و دیگر امکانات است.



رستوران



بقیه در ادامه مطلب

  ادامه مطلب ...

یاقاضی الحاجات


خدایا دستم به آسمانت نمی رسد،


اما تو که دستت به زمین می رسد بلندم


کن





مشهد شهر امام رضا

وقتی بساط گریه مهیا نمی شود
وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
وقتی تمام شب به در خانه کریم
در می زند گدا و دری وا نمی شود
وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب
این قلب مرده است مداوا نمی شود
یک راه مانده بهر تو آن هم زیارت است
مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود


السلام علیک یا حضرت معصومه(س)


عاصی و محتاجِ ترّحم شدم
راهیِ بیتالکرمِ قم شدم
 
رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر
رد شدم از تشنگیِ گرمسیر
 
کیست که اینگونه جلا میدهد
بوی غریبیِ رضا میدهد
 
پارهای از بارگهِ شاه طوس!
فاطمه ای خواهر «شمسالشّموس»!
 
عمّهی مظلومهی «صاحب زمان»!
روشنیِ نیمهشبِ جمکران!
 
از سفر سختِ کویر آمدم
شاعر و رنجور و فقیر آمدم
 
اذنِ زیارت بده بانو! به من
رو به تو کردم، بنما رو به من
 
اذنِ نمازم بده، بانویِ آب!
روضهی معصومیت آفتاب!
 
«شیعه» به نام تو مباهات کرد
«نور» در این خانه مناجات کرد
 
بس که در این خانه خدا منجلی است
هر کسی آمد به لبش «یا علی» است


شرمنده ام


قرآن ! من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه

مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند " چه کس مرده است؟ "

چه غفلت بزرگی که می پنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشینمبدل کرده ام .

یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته،‌ یکی ذوق میکند که ترا فرشکرده ،‌

یکی ذوق می کند که ترابا طلا نوشته ، ‌یکی به خود می بالد که ترا

در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … آیا واقعا خدا ترا فرستاده تاموزه سازی کنیم ؟

قرآن! من شرمنده توام اگر حتی آنان که تو را می خوانند و ترا می شنوند ،

آن چنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند

اگر چند آیه از تو را به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زننداحسنت …! "

 گویی مسابقه نفس است ...…

قرآن !‌ من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ،

‌خواندن تو آز آخر به اول ،‌یک معرفت است یا یک رکورد گیری؟ ای کاش آنان

که ترا حفظ کرده اند ، ‌حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوشنکنند .

"دکتر شریعتی"

خدایا...


وقتی خدا از پشت ،دستهایش را روی چشمانم گذاشت

از لای انگشتانش آنقدر محو تماشای دنیا شدم که

فراموش کردم منتظر است تا نامش را صدا کنم...



یا مهدی(عج)


یا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آید

بنشسته سر راهش ، شاید  ز سفر آید

تا چند بنالم زار  شب تا سحر از هجرش

کوکب شِمُرم هر شب ، شاید که سحر آید

هر دم که رخش بینم خواهم دگرش دیدن

بازش نگرم شاید یک بار دگر آید

 از دیده نهان اما اندر دل من جایش

 او را طلبم هر شب شاید که ز در آید

با کس نتوانم گفت من راز درون خویش

کز درد غم هجرش دل را چه به سر آید

می سوزم و می سازم از درد فراق اما

تیر غم او بر دل افزون ز شمَر آید
"حیران" به فغان تا کی با محنت و غم همدم

یارب نظری کان شاه از پرده بدر آید

جاده های زندگی

جاده های زندگی را خدا هموار می کند...!

                      

                         کار ما فقط برداشتن سنگ ریزه هاست........



                                                             پس......   خدایا به امید تو



زندگی

زندگی چون گل سرخ است

 

پر از عطر ،پر از خار ،پر از برگ لطیف!

 

یادمان باشد اگر گل چیدیم

 

عطر و برگ و گل و خار همه همسایه دیوار به دیوار همند...!

الهی شکر

من ناشکرم، تو ناشکری، او بابت همان لقمه نان شکر میکند،

 ما ناشکریم، شما نا شکرید، آنها با تمام سادگی چقدر خوشبختند


من وبلاگ دارم، تو وبلاگ داری، او حسرت کار با کامپیوتر دارد، 

ما وبلاگ داریم، شما وبلاگ دارید، آنها فقط غم دارند


من میخندم، تو میخندی، او گریه میکند،

 ما میخندیم، شما میخندید، آنها به زور لبخند میزنند


من میخوانم، تو میخوانی، او سواد ندارد،

ما می خوانیم،شما میخوانید،آن ها کتاب ندارند...

ما شیعه ایم اما فقط در ثبت احوال!



آقای من امشب غزل تغییر کرده

شعرم فضای تازه ای تصویر کرده



شعرم همیشه گفتن «آقابیا» بود

ذکر قنوتم خواندن «آقا بیا» بود

امشب ولی دیدم که اینجا جای تو نیست

بین تمام قال ها آوای تو نیست

دیگر میا اینجا کسی در فکرتان نیست

اصلا نیاز هیچ کس صاحب زمان نیست

زنها گرفتار اصول خاله بازی

مردان پی راهی برای پول سازی

در اولویت کسب و کار است و تجارت

حالا اگر فرصت زیاد آمد، عبادت

روزی هزار و خورده ای دعوا سر پول

اصلا تمام حرص و جوش ما سر پول

این سینما هم که طرفدارش زیاد است

بیچاره مأمور بلیط کارش زیاد است

یا "مش ماشالا" یا "وفا" یا "کیفر" و "آل"

این تازه بحث سینما، منهای فوتبال

هی ال کلاسیکو، پلی آف، لیگ برتر

یک جمعه ی حساس و شهرآورد دیگر

کنسرت موسیقی پاپ و رپ، کلاسیک

میز و موبایل و ماشین و ویلا و پیک نیک

جشن تولد، سیسمونی، عقد و عروسی

آهنگ تازه، تیپ نو، موی تیفوسی!

شیطان ملعون لشکری کرده مهیا

ذهن من و امثال من درگیر اینها

حالا تو اصلا جای من، با این مشقت

وقت دعای ندبه می ماند برایت؟!

جمعه که تعطیل است و دائم خواب ماندیم

خیلی هنر کردیم اگر یک عهد خواندیم!



ما شیعه ایم اما فقط در ثبت احوال!

ما بی بخاریم و گرفتاریم و بی حال

مارا هوای نفسمان بیچاره کرده

با هر گناهی بینمان افتاده پرده

عیسی نفس! جانی بده این مرده ها را

لطفی کن و دستی بکش روی دل ما

آقای من بیدارمان کن این چه حالیست؟

ولله در افکارمان جای تو خالی است!

مردیم از بس حرص و جوش پول خوردیم!

از تو جدا ماندیم و آخر گول خوردیم

آقا ببخشم جان تو! جان عمویت!

شرمنده از روی توام، قربان رویت



پایان شعرم را عوض کردم دوباره

از شعرهای قبلی ام خواندم دوباره

«دق کردم از بس گریه کردم کی میایی؟»

امید وارم جمعه ی دیگر بیایی!

برگرد تنها یک بغل بابای من باش




بسم الله...

ای پیش پرواز کبوتر های زخمی

بابای مفقود الاثر! بابای زخمی!

دور از تو سهم دختر از این هفته هم پر

پس کی؟ کی از هال و هوای خانه غم پر؟

تا یاد دارم برگی از تاریخ بودی

یک قاب چوبی روی دست میخ بودی

توی کتابم هر چه بابا آب می داد

مادر نشانم عکس توی قاب می داد

اینجا کنار قاب عکست جان سپردم

از بس که از این هفته ها سر کوفت خوردم

من بیست سالم شد هنوزم توی قابی

خوب یک تکانی لا اقل مرد حسابی!

یک بار هم از گیر و دار قاب رد شو

از سیم های خاردار قاب رد شو

برگرد تنها یک بغل بابای من باش

ها! یک بغل برگرد، تنها جای من باش

ای دست هایت آرزوی دستهایم

ناز و ادایم مانده روی دست هایم

شاید تو هم شرمنده یک مشت خاکی

یک مشت خاک بی نشان و بی پلاکی

عیبی ندارد خاک هم باشی قبول است

یک چفیه و یک ساک هم باشی قبول است!!

تنها تلاشش انتظار است و سکوت است

پروانه ای که توی تار عنکبوت است

امشب عروسی می کنم جای تو خالی

پای قباله جای امضای تو خالی

ای عکس هایت روی زخم دل نمک پاش

یک بار هم بابای معلوم الاثر باش

...


اینکه باید به فردا فکر کرد , درست...ولی بماند...





اینکه چرا وقتی از فردامون خبر نداریم هی حرص مال دنیا رو می زنیم , البته بعضیامون...بماند...





اینکه زندگی قشنگه و خدایی که همه قبولش داریم این همه نعمت داده تا روزگاری رو که روی زمینیم سخت نگذره...بماند...





اینکه خیلیامون سفرمون پر از برکته برا همین با اسمش شروع میکنیم و با شکرش تموم...بماند...





ولی خودمونیم...زندگی برا بعضیا سخته...راه دور نریم...بعضیای دور و برمونو میگم...





اونایی که تنبلن و چشمشون به دست این و اونه و بدون حرکت برکت می خوان....بماند...





اونایی رو می گم که زورشونو برای نون حلال میزنن , ولی زورشون خیلی به زور زمونه نمی چربه....





من و تو میدونیم همه از خاکیم...خاک سرزمینمونم پر از مهر ... پس بماند...





اگه بدونیم یه جایی یه کسی ، یه دردی داره ، هممون یا علی رو از بچگی یاد گرفتیم...اونم مدد میکنه...پس بماند...





سفرتون پر برکت ، فقط یه " آمین " ازتون می خوام که هیچ سفره ای بی نعمت نمونه...





حالا با یا علی تو...یا ، یا علی من....





یا علی...





" محمد حسین لطیفی "

الهی...


الهی


نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی